هاينريش هاينه شاعر بزرگ يهودى الاصل آلمانى است كه اشعارش الهام بخش شاعران بزرگى همچون «مندلسون»، «شوبرت» و «شومان» بوده است. او در عصرى مى زيست كه جهان دستخوش تغيير و تحولات بزرگ اجتماعى و سياسى بود؛ انقلاب فرانسه و دوران حكومت ناپلئون از جمله آنها است. هاينه كه از سن ۳۳ سالگى به عنوان يكى از شخصيت هاى محورى ادبيات، در پاريس سكنى گزيده بود، عاقبت در همان شهر نيز ديده از جهان فرو بست. در ميان اشعار مشهور هاينه مى توان به «لورلى! بمير» اشاره كرد كه در سال ۱۸۳۷ توسط «سيلشر» آهنگساز بزرگ آن زمان، به قالب موسيقى درآمد و از جمله محبوب ترين ترانه ها در نزد مردم آلمان است.هاينريش هاينه در ۹ دسامبر ۱۷۹۷در شهر دوسلدورف آلمان به دنيا آمد. پدرش بازرگان بود و در خلال دوران اشغال به دست نيروهاى فرانسوى، موفق به ترسيم دورنماى روشنى براى اقتصاد يهوديان شد. پس از آنكه پدرش در كار تجارت با شكست روبه رو گرديد، هاينريش جوان به هامبورگ رفت، اما با وجود اصرار زياد پسر عموى بانكدار و ثروتمند خود،«سالومون»، از ورود به عالم تجارت دوري گزيد. او در دانشگاه هاى «بن»، «برلين» و «گوتينگن» به تحصيل در علم حقوق پرداخت و در سال ۱۸۲۵ موفق به اخذ مدرك حقوق شد؛ اما در تمام اين دوران، آنچه او را به وجد مى آورد، ادبيات بود، نه حقوق. او همچنين نام كوچك خود را از «هرى» به «هاينريش» كه بيشتر حال و هواى آلمانى دارد، تغيير داد. با اين وجود، هيچ گاه در هيچ شغل و مسند دولتى مشغول به كار نشد. او در سال ۱۸۲۱ با اثرى به نام «اشعار» پا به عالم ادبيات گذارد.
شيفتگى و شيدايى يك طرفه اى كه در هاينه نسبت به دختر عموهايش «اميلى» و«ترز» وجود داشته، او را به سرودن زيباترين اشعار خود سوق داده است. او در سال ۱۹۲۷ اولين مجموعه شعر مفصل خود را تحت عنوان «كتاب ترانه ها» به چاپ رسانيد. اولين آثار هاينه بسيار متاثر از موسيقى و اشعار محلى و بومى است؛ اما كنايه هايى كه او در اشعارش بكار مى برد، آنها را از حالت رمانتيك صرف دور مى كند. هاينه خاطرات سفرهاي تابستاني خود را در قالب اثرى چهارجلدى با عنوان «تصاوير سفر» به چاپ رسانيد كه تركيبى از اتوبيوگرافى، نقد اجتماعى و بحث ادبى است. در سال ۱۸۳۴ هاينه عاشق دخترى به نام «كريمينس اوژنى ميدات» شد كه فروشنده اى بى سواد بود و پس از هفت سال دوستى با يكديگر ازدواج كردند. هاينه در بسيارى از اشعار خود از همسرش با عنوان «ماتيلدا» نام برده است. اين دختر جوان در طول هشت سال بيمارى سخت شوهرش، از او مراقبت كرد و او را عزيز داشت؛ ديرى نپاييد كه هاينه خود را در محاصره جاسوسان دولتى ديد كه سايه به سايه او قدم برمى داشتند و عاقبت او را مجبور به تبعيدى داوطلبانه كردند. هاينه به آلمان بازگشت و در سال ۱۸۴۴ هزليات مفصلى با عنوان «آلمان، افسانه زمستانى» به چاپ رسانيد كه حمله اى به عقايد ارتجاعى و استبدادى بود. هاينه از سال ۱۸۴۸ تا پايان عمرش، از مشكلات جسمانى و اقتصادى رنج مي برد. او دچار معلوليت جسمانى شد و بينايى خود را نيز تا حد زيادى از دست داد، اما در همان حال «الهه گور» را سرود و در سال ۱۸۵۱ يكى از بهترين مجموعه اشعار خود به نام «عاشقانه» را عرضه نمود. سرانجام، هاينريش هاينه در ۱۷ فوريه ۱۸۵۶ در پاريس چشم از جهان فرو بست. او در اشعارش انتقادات سياسى و اجتماعى بسيارى مي نمود، و هميشه نسبت به تاثير آنها در دنياى واقعى ابراز نااميدى مى كرد. وي بيان مي دارد :: « نمى توان با منطق به شكار موش رفت؛ چرا كه به راحتى از دست قوى ترين فريب هاي شما مى گريزد».
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
<-CategoryName->
:: برچسبها:
<-TagName->